سری با سودای سربند...

شاید صید صیادشدن آخردنیاباشد...من چه دلبند همان دانه ی در دام شدم...

سری با سودای سربند...

شاید صید صیادشدن آخردنیاباشد...من چه دلبند همان دانه ی در دام شدم...

سری با سودای سربند...

شرح فراقت با که بگویم که دلم سوخته...
درعجبم عشق، چنین آتشی افروخته...
سوزدلم... یک شب از ایام به این کلبه آی...
صاحب ویرانه ی دل ، چشم به در دوخته...
---t.sh---
تنوع مطالب وبلاگ بالاست...
موضوعات مختلف به دنبال هم بیان شدن...
درست همانطور که ذهن شما در انِ واحد درگیر موضوعاتِ متناقضی است.

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

گاه رفتن فرارسید

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۵۸ ب.ظ

 

الان از سر آخرین امتحانم اومدم...

لعنتی ... با تمام تلخی هاش... حالا که تموم شده یه احساس بدی دارم...

...

می روم بی انکه خاطری در این شهر ، آشفته ز من باشد...

می روم بی آنکه کمی دلتنگی ، سهم این شهر کنم...

می روم ومی سپارم خودم را به پیچ وتاب جاده ها...

به آرامش برف......وسکوت کوه.... بی هیچ سایه ای....

کوله بارم خالی است... بغض هایم را همه در دلکده جا می زارم...

می روم با لبخند... به فراسوی زمان.... به همان جایی که عطر مادر دارد...

می روم و به جای همه ی زخم هایی که به من زد این شهر... مادرم را محکم به بغل می گیرم...

۹۳/۱۱/۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
وجیهه ناظمی نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">