فراموشت کنم خوبه...
فراموشم کنی خوبه...
می دونم اولش سخته
یکم توسینه آشوبه...
فراموش کردنِ عادت
مث ترک یه سیگاره
اما سخته وقتی سیگار
یکم لبهاتو دوست داره
فراموشت کنم خوبه...
فراموشم کنی خوبه...
می دونم اولش سخته
یکم توسینه آشوبه...
فراموش کردنِ عادت
مث ترک یه سیگاره
اما سخته وقتی سیگار
یکم لبهاتو دوست داره
چشمانم را می بندم...
به روی آتشی که خانه را گرفته است...
به روی خاطرات سوخته ام...
به روی تو...
تکیه می زنم دوباره به دست سرنوشت...
سرم را می گذارم روی شانه ی خدا...
وگوش می سپارم به صدای شکستن استخوان های رویایم...
وقتی زیر پای سم تقدیر خرد می شود...
دوباره می افتم روی همین تخت...