سری با سودای سربند...

شاید صید صیادشدن آخردنیاباشد...من چه دلبند همان دانه ی در دام شدم...

سری با سودای سربند...

شاید صید صیادشدن آخردنیاباشد...من چه دلبند همان دانه ی در دام شدم...

سری با سودای سربند...

شرح فراقت با که بگویم که دلم سوخته...
درعجبم عشق، چنین آتشی افروخته...
سوزدلم... یک شب از ایام به این کلبه آی...
صاحب ویرانه ی دل ، چشم به در دوخته...
---t.sh---
تنوع مطالب وبلاگ بالاست...
موضوعات مختلف به دنبال هم بیان شدن...
درست همانطور که ذهن شما در انِ واحد درگیر موضوعاتِ متناقضی است.

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

۲۰ مطلب با موضوع «داستانی از جنس حقیقت» ثبت شده است

هوای بعضی ها رو که داری هوا برشون میداره خبریه...

وجیهه ناظمی نژاد
۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱ نظر

درکنار رودخونه ای درخت سیبی بود...

سیبای زردو سبز وسرخ روشاخه هاش می چرخیدن...

سیبایی که از زمانشون می گذشت میوفتادن زمین... پای درخت...

بچه های آبادی هرروز زیر این درخت باهم بازی می کردن...

همه دنبال سیبای شفاف رو شاخه ها بودن وتعداد کمی هم از تنبلی به همون سیبای پای درخت قناعت می کردن...

پسربچه ای بود که هرروز پای درخت می نشست و به بلندترین شاخه ی درخت چشم می دوخت...

وجیهه ناظمی نژاد
۲۴ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

صد خصلت از پیامبر عزیزمان : 

روزی یک صفتش راهم تمرین کنی پایان صدروز ، فارغ التحصیل شده ای...

صدروز به عشق پیامبر.... بسم الله....

۱ - ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻲ ﺭﻓﺖ .

۲ -  ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﻗﺪﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻤﻲ ﮐﺸﻴﺪ .

۳ - ﻧﮕﺎﻫﺶ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﻭﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ .

۴ -  ﻫﺮﮐﻪ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺩﻳﺪ، ﻣﺒﺎﺩﺭﺕ ﺑﻪ ﺳﻼﻡ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺴﻲ ﺩﺭ ﺳﻼﻡ ﺑﺮ اﻭ ﺳﺒﻘﺖ ﻧﮕﺮﻓﺖ .

۵ - ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎ ﮐﺴﻲ ﺩﺳﺖ ﻣﻲ ﺩﺍﺩ، ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻤﻲ ﮐﺸﻴﺪ .

وجیهه ناظمی نژاد
۱۷ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر