دست هایش را در جیب هایش فرو برد...
سرش را انداخت پایین...
گام هایش بی اعتنا جاده را زیر پا می گذاشت...
حتی نوازش خورشید در این روز برفی نیز آرامش نکرد...
وقتی پر از دردم... .... تنهایی می گردم...
تماس بگیر شاید.... سمت تو برگردم....
...
وقتی که پاییزم..... از غصه لبریزم...
وقتی که بایادت .... اشکامو می ریزم...