یک شبِ شاد رو هرکی می تونه خراب کنه...
حتی بهترین دوستت...
حتی مسئول خوابگاهت...
وکسی هرگز نمی پرسه این همه اندوه رو کجا می ریزی...
شاید توی این دلکده...
شاید توی چشمایی که داره متنمو می خونه...
شاید توی دنیای مجازی...
خیلی وقت بود فوتبال بازی نکرده بودم...
دلم لک زده بود واسه بچگی هام...
واسه اون موقع که برادرم می خواست ازم یه فوتبالیست بسازه...
حاضرم به خاطر غرور تو... به نبرد همه دنیا برم
من زمین خوردم تمام عمرمو... تاهمین یه پله رو بالا برم
من زمین خوردم تو بالا تر بری ...تاهمه دنیا تو رو صدا کنن
اگه بالا رفتم از این پله ها ...واسه این بوده تو رو نگاه کنن