به ظاهر مغرورم....بقیه می گن ...
اما هرجا غرورمو گذاشتم کنار ،خودم باشم ... بعضی ها تخیلای نابه جا کردن...
هرجا اخمامو چیدم وخندیدم رو ترش کردن...
هرجا سنگ صبور شدم به دیده ی حماقت نگام کردن...
هرجا به احترامشون سکوت کردم گذاشتن به حساب بی زبونی...
هرجا استدلال هاشونو زود قبول کردم گذاشتن به حساب ساده لوحی...
اما یکی پیدانشد بهشون بگه اگه من سکوت می کنم ... اگه می شم همونی که شما انتظارشو داری واسه خاطر اینه که برام مهم نیستی...
نه خودت برام مهمی نه فکرات برام مهمه...
ادمای خوب هم تو زندگیم بودن ... یعنی غریبه های خوب... ولی من چون الان ناراحتم یادم نمیاد...:)
حالا که ناراحتیمو گفتم به احترام خدایی که برا بدترین بندش هم ارزش قائله لبخندمی زنم شما هم یه لبخند مارو مهمون کن...
آهان حالا شد.....