خدای سوتی امروز دوباره رفت سر جلسه ی امتحان...
اولش که کل راهو دویدم... دیرکرده بودم شدید...
سریع شماره کلاس وصندلی رو کف دستم نوشتم و دویدم سمت راه پله ها...
رسیدم به کلاس...
اوووووووخ.... همه آقازاده ان که......
خدای سوتی امروز دوباره رفت سر جلسه ی امتحان...
اولش که کل راهو دویدم... دیرکرده بودم شدید...
سریع شماره کلاس وصندلی رو کف دستم نوشتم و دویدم سمت راه پله ها...
رسیدم به کلاس...
اوووووووخ.... همه آقازاده ان که......
نمیدونم حکمتش چیه؟؟؟؟؟
قبل امتحان ... خواب از سرو کولت بالا میره.......
باخودت می گی از امتحان برگشتم.... یه دل سیر می خوابم........
اما تا از سر امتحان برمی گردی........
انگار فاصله ی پلک هات از هم دو کیلومتره........
یه جوری بیداری انگار صدساله خوابیدی........
یکی منو توجیح کنه.......
یکی باید پاسخگو باشه؟؟؟؟؟
امروز به خودم گفتم هرطور شده اومدم می خوابم....