چه قدر زود دلم را می زنند...
آدمکانی که بامن همقدم می شوند...
عجیب است!!!
گاهی دل سپردن سخت تر از دل بریدن است...
چرا؟؟؟
چرا هیچ فروغی در این شهر برایم دلبری نمی کند...
مگرهیچ ضمیر روشنی در این حوالی نیست...؟!
من با تمام آشناییم با خاکیان دلسپرده برزمین غریبه ام...
۲۴ آذر ۹۳ ، ۰۵:۱۵
۰ نظر