فقط دوماه دیگه مونده تا بهار...
این آخرین فصله...
تمومش می کنم...
باهمه ی سختی هاش...
اما تا بهار باید مشخص بشه...
فقط دوماه دیگه مونده تا بهار...
این آخرین فصله...
تمومش می کنم...
باهمه ی سختی هاش...
اما تا بهار باید مشخص بشه...
از تمام غربتی که مرا می بلعد..
از نمناکی تنهایی که در وجودم می خزد...
دلم جاده را می طلبد..
حریص رفتنم امشب...
ومشتاق دیدن خورشید...
باتمام قدرتت گاهی فقط می خواهی فرارکنی...
از همهمه ها...
از وسوسه ها...
گاهی برای فرار حتی به پاهایت فرصت پوشیدن کفش هم نمی دهی...
برهنه میزنی به دشت...