سری با سودای سربند...

شاید صید صیادشدن آخردنیاباشد...من چه دلبند همان دانه ی در دام شدم...

سری با سودای سربند...

شاید صید صیادشدن آخردنیاباشد...من چه دلبند همان دانه ی در دام شدم...

سری با سودای سربند...

شرح فراقت با که بگویم که دلم سوخته...
درعجبم عشق، چنین آتشی افروخته...
سوزدلم... یک شب از ایام به این کلبه آی...
صاحب ویرانه ی دل ، چشم به در دوخته...
---t.sh---
تنوع مطالب وبلاگ بالاست...
موضوعات مختلف به دنبال هم بیان شدن...
درست همانطور که ذهن شما در انِ واحد درگیر موضوعاتِ متناقضی است.

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

وقتی تنهایی...

وقتی یک خیابان،سکوت سهم تو می شود از این شهرپر ازدحام...

ودرست وقتی که مجبوری لبخند بزنی...

که نگویند دلت از سنگ است!!!

که بگویند بسیجی همه جا یکرنگ است...

و...درنهایت .....تو می مانی ویک ورق،شعرنو...

تو می مانی و وزن بی وزنی واژه ها..

وخدایی که در این نزدیکی است...

پای سجاده ی صبحی که سرش می خوابی...

اربعین در راه است...

وتو بازهم می بافی...خیالی از زیارت ارباب...

و  آه ه ه ه ه.....آخرین واژه ی نابی است که امشب داری...


وجیهه ناظمی نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">